یه رزق ناب

رزق که همیشه پول و مادیات نیست گاهی یه کلاسه که جایی تبلیغش رو می بینی و هوس میکنی اسم بنویسی بلکه جایی به دردت بخوره! هر هفته بعد از کارت با هزار زحمت و علی رغم خستگی بلند شی بری سرکلاس اونوقت استاد بیاد بگه امروز هیچی نمی گم و مهمونتون می کنم به پای سفره شهید, یه شهید مدافع حرم… خواهر شهید بیاد, خواهری که سنش لااقل از من خیلی کمتره بیاد و از خواهرانه هاش بگه دل همه ی مجلس رو ببره کربلا کنار زینب کبری س, مداح هم نتونه روضه ای که برا امام سجاد آماده کرده بخونه اونم روضه خواهر بخونه… بعد تو دلت بشکنه مثل قدیما که فقط برای روضه می شکست و همینجور که اشکهات عین ابر بهار جاریه بگی خدا فقط میخوام عاقبت بخیر شم... از شهید بزگوار بخواهم که منو هدایتم کنه به سمت خدا…

مطمینم که بالاخره این اشک ها یه جایی,یه جوری دستمو میگیره! پاکم می کنه... باعث می شه خدا ببخشتم و هدایتم کنه.... مگه میشه صادقانه برا ارباب گریه کنی بی بی نگاهت نکنه………؟؟؟!!!