یه زمانی کلی دوست و رفیق دور و برم بود که از داشتن شون خوشحال بودم اما الان خوب هاشون رفتند و درگیر زندگی هاشون شدند و بدهاشون دلم رو سوزوندن و بدجور نارفیقی کردند.
یه وبلاگ نویسی بود که خیلی قبولش داشتم و بنظرم خیلی آدم حسابی بود اما گند زد به هر چی فکر مثبت راجع بهش داشتم، یه هم اتاقی خوابگاهی داشتم که برام خواهر بود ولی خیلی نامردی کرد و س، ر، س، ز و.... همشون ها، همشون... من شانسی در رفیق و رفاقت نداشتم
برچسب : نویسنده : eboghchehf بازدید : 120